top of page
83737559_468576567352606_685747955227741

نگران چیزی نباش

 

روجا چمنکار

  سوت می‌زنیم و حواسمان را پَرت می‌کنیم

زیرِ خاک

 که به خونِ خود آغشته است

و از تکانِ ران‌هایش

سَر از زمین نمی‌شناسد

زیرِ این همه ماسک

تمامِ تنفس‌ها مصنوعی‌اند

تمام تن‌ها

تمام خفتن‌های با تو مصنوعی‌اند

سوت می‌زنیم و

بی‌گسست

برهنه

هراس‌آفرین

حواسمان را پرت می‌کنیم

نیمی در آب و نیمی بر آب

 

نگرانِ چیزی نباش

تو را نهفته به جایی دگر می‌برم

به جگر گاهی تو‌در‌تو

پوشیده از انجیر و زیتون

آویخته بر بوی اُکالیپتوس

و جشنواره‌های پنیر و

گونه‌های شراب

زمان   به آهنگِ ران‌های تو بر‌خواهد خاست

مثل دست‌های من از پشت

چشم‌هایت را خواهد بست

تو او را حدس خواهی زد

و او   خواهد خندید

من   این گفتم و رشته‌ی سخن به دست تو دادم

که سوت بزنی با آن

حواست را پرت

و جای خالی انگشتانم را

.توی جیب‌هایت گرم کنی

Thanks for submitting!

© 2023 by Train of Thoughts. Proudly created with Wix.com

bottom of page